در تعقيب قدم ها و پاها
۱۳۸۵ دی ۱۵, جمعه ۶:۴۹ By Hamedan , In old vr site
:مل گيبسن چه کارهايش را دوست داشته باشيم و چه دوست نداشته باشيم يکي از چهره هاي مستعد سينماي امروز است.
بسياري از منتقدان سينمايي ، تازه ترين کار او «آپوکاليپتو» را فيلمي برجسته معرفي مي کنند. فيلم چند مضمون را در هم تنيده است و حال و هواي يک درام تاريخي را دارد. مي توان گفت آپوکاليپتو از آن دسته فيلمهايي است که حرف تازه اي را در زمينه کارهاي حماسي و تاريخي مي زند و کمک مي کند اين نوع از سينما تکامل بيشتري پيدا کند. گيبسن در فيلم تازه اش به سراغ تمدن کهن اهالي مايان در مکزيک رفته است. وي فيلمنامه فيلم را به صورت مشترک با فرهاد صفي نيا نوشته و در گفتگوي خود درباره سير پيشرفت ساخت آن صحبت مي کند.
آيا براي ساخت آپوکاليپتو از فيلم ديگري به نام «يک دنياي کامل» الهام گرفته بوديد؟
خب ، اين فيلم يک کار قشنگ کوچولو بود که از دوران کودکي آن را تماشا کرده بودم. احساسم هميشه اين بود که آن پيرمرد چطور توانست از دست آن آدمهاي ديگر فرار کند؟ فکر مي کنم که همه ما تحت تاثير و نفوذ فيلمهايي هستيم که پيش از اين تماشا کرده ايم ؛ اما فيلم مورد نظر شما آن جنبه هاي اجتماعي و تمدن فيلم را ندارد. احساس مي کنم فيلم من بيشتر لحن و حال و هوايي قديمي و کلاسيک دارد.
چرا تصميم گرفتيد پس از فيلمي مثل «مصائب مسيح» به سراغ کاري سخت و پرزحمت مثل آپوکاليپتو برويد؟
قصه اش از آن قصه هايي بود که مرا جذب خودش کرد. قصدم کارگرداني فيلمي اکشن بود که درباره تعقيب و گريز ماشين هاست ؛ اما کم کم نظرم عوض شد و گفتم فيلمي درباره تعقيب بسازم. همه چيز از همين يک کلمه شروع شد. با خودم فکر کردم خب ، ما انواع و اقسام تعقيب ها را در فيلمهاي سينمايي داريم ، تعقيب قطار ، تعقيب ماشين ها و حتي تعقيب اسبها ، اما تعقيب قدمها و پاها چطور است؟ ايده خوبي است! پس از آن است که به فکر محيطي مي افتي که قرار است اين تعقيب در آن صورت گرفته و اتفاق بيفتد. برايم خيلي مهم بود که براي اين کار يک مکان درست و مناسب پيدا کنم ، زمان درست هم يک تاريخ کهن بود. تمام تلاشم اين بود که يک مکان واقعي را براي کار انتخاب کنم ، مکاني مثل اروپاي دوران قديم.
ساختن فيلمي که با زبان آن آشنايي نداريد چقدر سخت بود؟
سخت نبود زيرا آپوکاليپتو ديالوگ زيادي ندارد. از شنيدن آنچه کاراکترهاي فيلم مي گويند لذت خواهيد برد ؛ البته شما معني تمام حرفهاي آنها را نمي فهميد. به همين دليل براي من و بازيگران فيلم کار با يک زبان محلي و ناآشنا سخت نبود. همه مان با آن راحت کنار آمديم. نداشتن زمان برايم حکم يک مانع را نداشت.
درباره فيلمبرداري در جنگل برايمان صحبت کنيد.
خيلي سخت و مشکل بود. واقعا کار سنگيني بود. مساله فقط طبيعت فيزيکي و ظاهري قضيه نيست. هنگام کار در جنگل احساس مي کني داري ضربه مي خوري. در اين حالت کار براي بازيگران هم سخت بود. در عين حال عوامل پشت صحنه و دوربين را هم در نظر بگيريد. زماني که آدم مجبور است با سرعت بيشتري کار کند وضعيت باز هم بدتر مي شود. اين بچه اي که ما با او کار مي کرديم سرعت خيلي زيادي دارد و سريع مي دود و ما مجبور بوديم خودمان را با او تطبيق دهيم. در اين ارتباط آنچه برايم هيجان انگيز بود اين که بايد با روشهاي متفاوتي در طول کار روبه رو مي شدم و راههاي مختلف را براي انجام کارها در نظر مي گرفتم.
ما در حقيقت چند خلبان را براي استفاده در يک سيستم متفاوت آزمايش کرديم. مکان فيلمبرداري ما مکاني خاص و ويژه بود. ما داخل يک استوديوي فيلمسازي نبوديم که همه چيز حاضر و آماده و مهيا باشد و مسائل به شکلي دوستانه و زيبا حل شود. ما داخل جنگلي پر درخت بوديم و بايد مراقب خودمان و دوربين فيلمبرداري مي بوديم.
فيلم را در کجا فيلمبرداري کرديد؟
در جنگلهاي کاته ماکو در منطقه وراکروز مکزيک. بخشي از آن هم نزديکي شهر وراکروز کار شد.
انتخاب بازيگران فيلم چگونه بود؟
خب ، زماني که شما در جستجوي يک قصه خاص و ويژه هستيد ، بازيگران آن هم خاص و ويژه خواهند بود. من خودم آپوکاليپتو را يک فيلم بزرگ و حجيم در نظر مي گيرم. من و فرهاد (صفي نيا) قصه آن را با هم نوشتيم و با همکاري يکديگر پس از مدتها جستجو بازيگران نقشهاي اصلي را انتخاب کرديم.
در ذهنم آدمهايي را در نظر داشتم که بتوان بلافاصله آنها را با کاراکترهاي فيلم يکي دانست. اگر قرار بود تو يک قهرمان داشته باشي ، بازيگر اين نقش بايد اين احساس قهرمان بودن را در شما ايجاد کند. وقتي بازيگر موردنظر را ديدم احساس کردم او همان کسي است که مي خواهم. خيلي مهم است که وقتي فيلمي مثل آپوکاليپتو مي سازي ، همه بتوانند بلافاصله با آن احساس همذات پنداري کنند. فکر مي کنم اين اولين فيلم سينمايي است که شما نتوانستيد حتي يک تماشاچي هم پيدا کنيد که آن را دوست نداشته باشد.
افراد محلي و بومي امريکا در 4 نقش بزرگ فيلم بازي مي کردند. به مکزيک رفتم و در آنجا توانستيم بازيگران بسياري از نقشها را پيدا کنيم.
وقتی تمدن مایان از بین رفت
آپوکاليپتو از آن دسته فيلمهايي است که از صميم قلب ساخته شده است. يک کار اکشن ماجراجويانه پر رمز و راز که قصه اش در دوره اي طوفاني و بحراني رخ مي دهد. زمان قصه فيلم مربوط به دوراني است که تمدن بزرگ مايان در حال از ميان رفتن بود. در چنين شرايط خشن و بي رحمي که يک نيروي متجاوز بي رحم خواهان نابودي اين تمدن است مردي از اهالي قبيله سفري اديسه وار را به دنيايي بسته و سرشار از ترس و نااميدي آغاز مي کند.
هيچ يک از اين آدمها تا پيش از اين جلوي دوربين ظاهر نشده بودند. به همين دليل بازي در فيلم ، هم براي من و هم براي آنها حکم يک چالش را داشت. بده و بستان هاي کاري مدتي وقت ما را گرفت ، اما واقعيت اين بود که اين بده و بستان ها بايد صورت مي گرفت تا آنها متوجه قضيه بشوند. نکته جالب اين که آنها خيلي خوب متوجه حرف و خواسته من مي شدند.
به نظر من آنها يک کار فوق العاده و شگفت انگيز کردند. پيدا کردن بازيگران مناسب براي نقشهاي مختلف فيلم يک روند طولاني بود.
آيا چيزي که مي خواستيد اين بود که براي نقشها کساني را انتخاب کنيد که به آن شکلي که در فيلم ديده مي شوند ، زندگي کرده باشند؟
بله. چيزهايي وجود دارد که شما نمي توانيد آنها را جعل يا تقليد کنيد. وقتي شما به چهره يک زن جوان باردار نگاه مي کنيد ، دقت کرده ايد که چقدر ساده و غيرپيچيده است؟ چهره اش واقعا معصوم و کودکانه است.
به همين ترتيب بسياري از کساني را که براي فيلم انتخاب کرديم ، در حقيقت همين کيفيت را داشتند. حداقل اين است که آنها روي پرده سينما بايد اين گونه به نظر مي رسيدند.
آيا هنگام فيلمبرداري زخمي زيادي داشتيد؟
بله. يک روز خيلي سرد را به ياد مي آورم. يکي از همکاران گفت يک دقيقه بيا اينجا ، ما مشکل داريم. ماري به دور پاي يک پسربچه پيچيده بود و تلاش داشت خودش را گرم کند. خوشبختانه مار به او نيش نزده بود و ما بايد بسرعت او را از اين بچه دور مي کرديم. از اين جور اتفاقات خيلي زياد رخ مي داد. واقعا خوشحالم که مار او را نيش نزده بود. من خيلي خوب مي دانم که چطور مي شود آدم براحتي خودش را زخمي کند ؛ اما نکته مهم اين بود که ما مراقب سلامت و تندرستي آن آدمها باشيم. محل فيلمبرداري به صورت معمول از قبل آماده بود. همه بازيگران کفشهاي مخصوص محلي به پا داشتند تا آسيب نبينند.اگر مي ديدم که صحنه اي سخت شده و نمي شود فيلمبرداري کرد ، کار گروه را تعطيل مي کردم و آن روز فيلمبرداري نداشتيم.
فيلمبرداري آپوکاليپتو 8 ماه طول کشيد ، در حالي که فقط 4 ماه براي فيلمبرداري فيلم تعيين شده بود. در شرايطي که فصل يک فصل خشک بود ، ناگهان بارش باران شروع شد و همه برنامه هاي ما را به هم زد. ما با حيوانات ، بچه ها ، جنگل ، صحنه هاي واقعا مشکل ، گريم سخت و سنگين و وسايل سنگين صحنه روبه رو بوديم. وقتي تو با 800 سياهي لشکر سر و کار داري ، بايد بتواني در تمام روز با آنها کار کني و از عهده هدايتشان برآيي.
آپوکاليپتو در مقايسه با مصائب مسيح کمتر گرافيکي به نظر مي رسد. اين کار عمدي بود؟
دقيقا مي دانستم دارم چه کار مي کنم و بشدت نسبت به اين قضيه حساس بودم. مي خواستم رمز و راز آن منطقه را کشف کنم. طبيعت خود فيلم اقتضا مي کرد که اين گونه ساخته شود. استفاده از شيوه کار گرافيکي تا آن حد مجاز بود که باعث آسيب ديدن کسي از افراد گروه نشود ، وقتي قرار باشد مراقب امنيت همکارانت باشي ديگر نمي تواني خيلي زياد به گرافيک فکر کني.
براي اين که فيلم موثق و معتبر به نظر برسد چه تحقيقاتي کرديد؟
کتابهاي زيادي در اين ارتباط وجود دارد. در کنار آن مدارک و مستندات زيادي هم هست. ما حتي برخي از نوشته ها و طراحي هاي روي ديوارها را هم تغيير داديم تا بتوانيم استفاده بهتري از آنها در فيلم بکنيم. رنگهاي مختلفي وجود داشت که آنها را هم تغيير داديم. بايد کاري مي کرديم تا بخشي از نوشته هاي روي ديوارها قابل خواندن به نظر برسند. شما نمي توانيد کاملا تمام اين نوشته ها و تصاوير را درک کنيد ، مگر اين که براي مدتي در اين فرهنگ زندگي کرده باشيد.
صحنه هاي ايثار و قرباني دادن داخل فيلم هم شبيه همان چيزهايي است که در آن دوره تاريخي رخ داده است؟
فکر مي کنم که همين طور باشد. نوشته هايي در اين ارتباط وجود دارد. تلاشم اين بود که فرهنگ و زندگي آن آدمها را به شکلي واقع گرا به تصوير بکشم. حالا نمي دانم آنها دقيقا از همان کلماتي استفاده مي کردند که من در فيلم گذاشته ام يا خير.
آيا فکر مي کنيد تماشاگران دوباره شما را در يک «مکس ديوانه» ديگر خواهند ديد؟
صحبت توليد قسمت جديدي از اين فيلم در جريان است. چيز بيشتري در اين باره نمي دانم. اميدوارم اين فيلم جلوي دوربين برود ، هر چند اميد زيادي به توليد قسمت تازه اي از آن ندارم.
درباره «اسلحه مرگبار» چطور؟
ديگر نمي خواهم در قسمت تازه از اين فيلم بازي کنم. ما تا حد مرگ روي قسمتهاي قبلي آن کار کرديم و فکر نمي کنم دليلي داشته باشد که قسمت جديدي از آن ساخته شود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر